این متن شامل 200 صفحه می باشد
مروري بر مكتب اكسپرسيونيسم يا گزارهگرائي در ادبيات نمايشي
اكسپرسيونيسم يكي از رايجترين شيوههاي تئاتر معاصر جهان است كه از سردمداران آن مانند رهبران ديگر مكاتب هنري تحت تأثير شرايط اجتماعي و جو حاكم بر جامعه اين شيوه را به عنوان شيوهاي نوين در ادبيات به وجود آوردند. در اواخر قرن 19 رهبران مكتب سمبويسم در تلاشي كه در زمينة توسل به نماد براي بيان افكار و همچنين ايجاد قالب هنري نو براي آثار خود آغاز كردند بيان داشته كه نمايش بهانهاي بيش براي رويا نيست اين منش تحت شرايط سياسي اجتماعي بعد از جنگ جهاني اول در آلمان منجر به پيدايش نمايش اكسپرسيونيستي ميگردد. جنبش اكسپرسيونيست در آلمان در واقع حاصل جريانهاي گوناگون اجتماعي و هنري بسياري بود ميتوان اولين نشانههاي اكسپرسيونيسم را در آتالااكسترتبرگ و نمايشنامههاي مضحك و عجيب و غريب و بحثانگيز فرانك و دكنيد كه محتواي سرمايه داري و ضد جنگ افروزي داشتند پيدا كرد.
جنگ خانمان سوز جهاني اول و عواقب وحشت ناك آن كه شكست آلمان را ايجاد نمود تأثيري بس ژرف در انديشه هنرمندان ايجاد نمود. يأس ايجاد شده پس از جنگ ويرانيهاي به جاي مانده از جنگ و كم ارزش شدن هويت انساني و سوق جامعه به سوي ماشينيزم با سرعتي مافوق سرعت نور اين انديشه را در انسان ايجاد كرد كه ديگر جامعه، جامعة انساني و متعادي نيست ارزش انسان در مقايسه با پيشرفت ماشينيزم روز به روز بر يخي شدن احساس در انسان ميافزود. له شدن تودههاي انساني در بين چرخ دندههاي صنعتي و پديدار شدن قشر سرمايه دار از عوامل مهم ظهور مكتب اكسپرسيونيسم بود.
مكتب اكسپرسيونيسم در نمايش عكس العمل در مقابل ناتوراليسم بود. نويسندگان جوان و حساس و خشمگين آلمان در تلاش يافتن غالبهاي هنري ديگري جز ناتوراليسم براي بيان افكار و احساسات و تأثيرات خود بودند. در واقع اكسپرسيونيسم به معناي صرف خود به عنوان يك مكتب نمايش كوششي است براي تمركز و قدرت بخشيدن در عبادات، صدا، رنگ، و حركت در جهت ارائه تكنيكي غير واقعي كه به طريق تند و سخت تماشاگران را برانگيزد و با نمايشنامههاي اكسپرسيونيسم كه در واقع واكنش ذهن نويسندگان آلمان در مقابل شرايط حاكم بر جامعه بود. شخصيتها به يك دنياي خاص تعلق داشتند و آنها اسير تصورات خود و شخصيت دروني خودشان بودند و بيش از آنكه خود و ديگران را به عنوان واقعيتهاي عيني به حساب بياورند برداشتي ذهني پندارگرايانه و گاه رمانتيك از همديگر دارندو بدين گونه خلاء زندگي احتماعياشان را با تصوري فرا واقعي از ديگران پر ميكنند همة موجوديت فلسفي آنها در همين تصورات فردي آنها خلاصه شده است.
يكي از مهمترين انديشههاي طرح شده در اين دوران اصلي بيشتر آثار ادبي و هنري قرار گرفت تباه و منحرف گرديدن ماهيت و فطرت انسان در اثر فقدان معنويت راستين و نجات بخش است. يكي از عوامل معرفي شده در اين آثار به عنوان ضايع كننده فطرت انساني ماشينيزم و صنعتزدگي است. پس از جنگ جهاني اول انسان جديد صنعت گر و شهرنشين شده و در محيطي كه صنعت به وجود آورده زندگي ميكند. صنعت خود نيز وابسته ماشين است و ماشين نيز هيولاي مقتدر جديدي است كه به نحوي مرموز انسان را در استثمار خود قرار داده است. به طور كلي پيروان اكسپرسيونيسم با ارائه اين مكتب دين خود را تا حد قابل قبولي نسبت به هويت انساني در مفهوم انسانيت و ضد ماشنيزم ادا كردند.
با اين حال پيدايش اكسپرسيونيسم در آلمان به عنوان يك انقلاب معرفي نميشود. در آلمان هيچ انقلابي رخ نداد. در واقع آنچه اتفاق افتاد در هم شكستن هيئت حاكمه بود كه در اثر يك وضعيت نظامي لاعلاج و شورش ملوانان كه تنها به علت انزجار مردم از جنگ توانست گسترش يابد
مبلغ قابل پرداخت 21,000 تومان
برچسب های مهم