این متن شامل 53 صفحه می باشد
شيعه در شروع سلسله قاجار
پايه گذاري نظام سياسي و اجتماعي مذهب شيعه امروز
تشيّع «اثني عشري » از سال 907 قمري كه توسط شاه اسماعيل صفوي مذهب رسمي ايران شد، تا اول سلسله قاجاريه دورانهاي مختلفي را پشت سر گذاشت . در دوران شاهان پرقدرت صفوي ، گرچه شاهان احترام زياد به علماي شيعه مي گذاشتند، ولي علما قدرت كافي براي دخالت در كار سياست و دولت نداشتند. پس از اينكه سلطنت به دست شاهان ضعيف صفوي افتاد، قدرت علماي شيعه كم كم زياد شد تا اينكه در زمان شاه سلطان حسين نفوذ علماي دين به حد اعلاي خود رسيد و حكومت و سلطنت تحت نفوذ آنان قرار گرفت . در اين دوران علما به جاي توجه به كشورداري كوشش خود را به ترويج مبالغه آميز تشيّع ، نشر احاديث رسيده از آنان (بدون توجّه زياد به صحّت احاديث )، توسعه مراسم مذهبي اعم از جشنها و يا عزاداري و روضه خواني ، مخالفت با تصوّف ، مبارزه با اقليتهاي مذهبي ، ابراز خشونت و آزار سنّي ها، و گاه لعن بر خلفاي سه گانه (ابوبكر و عمر و عثمان ) معطوف مي داشتند. اين طرز رفتار موجب چند دستگي مردم ايران شد. عدّه اي عقيده اي به مبالغات ديني عقيده نداشتند، گروهي (خصوصاً قزلباشها) به تصوّف پابند بودند، گروهي مبارزه با اقليتهاي مذهبي (خصوصاً سنّيان ) را صلاح نمي دانستند؛ تا اينكه افغانهاي سنّي از سنّي كشي و سنّي آزاري ايرانيان به تنگ آمدند و به ايران حمله كردند. در حمله افغانها «مذهب شيعه » كه بيش از 200 سال وسيله يكپارچگي مردم در مقابل دشمنان خارجي و نگهداري استقلال كشور شده بود، ديگر نتوانست وظيفه خود را در وحدت ملّي ايران و يكپارچگي و دفاع از كشور انجام دهد، نتيجه آنكه يك دسته افغاني «سنّي مذهب » سلسله پر قدرت صفويه را شكست دادند و دستگاه علماي شيعه را هم برچيدند.
سقوط صفويه دوران سختي را براي علماي شيعه به وجود آورد. پس از شكست ايران از افغانها، يك دوران پنجاه ساله فترت به وجود آمد كه مدّتي افاغنه و سپس نادر شاه و بعد زنديه حكومت مي كردند. در اين دوره فعاليت و نفوذ علماي شيعه در امور حكومتي به صفر رسيد، اصفهان از مركزيت علمي افتاد، و تقريباً همه علماي مشهور به «عتبات عاليات » مهاجرت كردند. ولي در آنجا نيز علماي مكتب اصولي ، كه در دوران صفويه قدرت را در دست داشتند، نفوذ و پايه خود را از دست داده بودند و به جاي آنان علماي «مكتب اخباري » در حوزه هاي علميه تفوّق پيدا كرده و كارها را در دست داشتند.
چنان كه در بخش قبلي گفتيم ، «مكتب اخباري » يكي از مكاتب فقهي شيعيان اثني عشري است كه توسط شيخ محمّد امين استرابادي در زمان شاه عباس اول به وجود آمد. (1)
پيروان اين مكتب به «فقه » و «اجتهاد» عقيده اي نداشتند و كاربرد «عقل » را (كه يكي از منابع فقهي علماي شيعه است ) در امور ديني جايزه نمي شمردند و به جاي همه اينها متكّي به احاديث رسيده از امامان (بدون توجّه زياد به صحّت يا كذب آنان ) بودند.
تفوّق علماي اخباري بر مركز علمي نجف تا حدود اوايل روي كار آمدن سلسله قاجار در آن زمان ادامه داشت فقيهي مشهور به نام «وحيد بهبهاني » ظهور كرد و پايه فقه امروزي شيعه اثني عشري را گذاشت و دوره جديدي در بين علماي شيعه «اصولي » به وجود آورد.
«بهبهاني » مكتب اخباري را منع و اخباريون را «مرتد» اعلام كرد و پس از چندي او و شاگردانش با كوشش زياد توانستند به كلي اخباريون را از ميان بردارند.
مقارن از رونق افتادن مكتب اخباري در عتبات عاليات ، در ايران آغامحمّدخان قاجار (شاهي شيعه كه نماز و روزه او ترك نمي شد) مانند شاه اسماعيل با شمشير خود حكومت ايران را به دست آورد و زمينه براي فعاليت مجدّد علماي «اصولي » در ايران مهيا شد.
علماي اصولي از ابتداي قاجاريه تا امروز بر تمام تعليمات مذهبي و حوزه هاي علميه شيعه اعمّ از عتبات و ايران نظارت و تسلط خود را حفظ كرده اند.
دورانهاي مختلف روابط علما و حكومتها
فعاليت علماي شيعه را از ابتداي سلسله قاجار تا امروز به پنج دوره متفاوت مي توان تقسيم كرد:
1 ـ دوره اول : دوران شروع دخالت علما در سياست و كار حكومت است .اين دوران از اول قاجار شروع مي شود و تا آخر سلطنت فتحعلي شاه ادامه مي بايد. مشخصّه اين دوره ، تكميل و توسعه مباني فقه امروزي شيعه اثني عشري ، پيدا شدن مراجع تقليد درجه يك و ازدياد نفوذ علماي دين و دخالت آنان در كار سياست و امور دولت است . اين دوره با انقلاب كبير در فرانسه ، جدا شدن دين از دولت و سياست ، ظهور ناپلئون و شروع تمدّن جديد در اروپا مقارن است .
2 ـ دومين دوره : دوران كوشش متجدّدين براي آوردن تمدّن جديد اروپا به ايران است .
اين دوره از ابتداي سلطنت طولاني ناصرالدين شاه شروع مي شود و با شروع نهضت مشروطه در زمان مظفرالدين شاه پايان مي بايد. مشخصّه اين دوره ، عبارت است از: شروع نفوذ تمدن اروپايي در ايران و تقسيم علما به دو گروه : يك گروه موافق تمدّن جديد (علماي تجدد طلب ) و گروه ديگر علمايي كه مخالف تقليد از تمدّن جديد بودند (علماي محافظه كار يا بنيادگرا).
شاه (ناصرالدين شاه ) به تقليد ظواهر تمدن اروپايي علاقه داشت ، ولي با پذيرش زير بناي آن تمدّن (دموكراسي ، آزادي عقيده ، دانش و صنعت و تكنولوژي جديد) مخالف بود و در نتيجه كشور ايران از مسابقه ترّقي و پيشرفت غرب عقب ماند. اما نفوذ سياستهاي اروپايي به ايران ، در اين دوره توسعه يافت . مشخصّه اين دوره دادن «امتيازات مختلف به اروپاييان » است كه منجربه مخالفت علما و صدور فتواي «تحريم تنباكو» شد و شاه و حكومت ناچار به لغو اين امتياز و پرداخت خسارت فراوان شدند.
3 ـ سومين دوره : دوران قيام علماي تجدّد طلب و مبارزه آنان براي تغيير رژيم و خودكامگي شاهان ، برقراري رژيم مشروطه و قبول برخي از رسوم تمدن غرب است . اين دوره از اول نهض
مبلغ قابل پرداخت 20,000 تومان
برچسب های مهم