محل لوگو

اومانیسم نهایی


این متن شامل 140 صفحه می باشد 

 

اومانيسم واژه اي است كه در طول تاريخ ، معاني گوناگوني به خود ديده است . تاريخ پيچيدة آن در دنياي غرب دامنة معاني و تعاريفش را گسترده كرده است . با وجود اين ، مي بايست ضمن تأكيد بر تكثر ، پيچيدگي و سيال بودن معاني اومانيسم ،تعريف امروزي آن را ارائه نماييم . ريشة اين واژه humble (humilis) از واژه لاتين "humus" به معناي خاك يا زمين است . از اين رو "homo" به معناي هستي زميني و "humanus" به معناي خاكي يا انسان است .[1] اين واژه در آغاز در مقابل ساير موجودات خاكي يعني حيوانات و گياهان و همچنين مرتبة ديگري از مخلوقات يعني ساكنان آسمان يا خدايان (divihnus , deusldivus) به كار مي ر فت . در اواخر دوران باستان و قرون وسطاي غرب ، محققان و روحانيان ميان "divinitas" به معني حوزه هايي از معرفت و فعاليت كه از كتاب مقدس نشأت مي گرفت و اومانيتاس (humanitas) يعني حوزه هايي كه به قضايي عملي زندگي دنيوي مربوط مي شد ، فرق گذاشتند .از آنجا كه اين حوزة دوم بخش اعظم مواد خام خود را از نوشته هاي رومي و به طور فراينده يونان باستان مي گرفت ، مترجمان و آموزگاران اين آثار كه معمولاً ايتاليايي بودند خود را "umanisti" يا «اومانيست ها » ناميدند .[2] بر اين اساس "humanity" به آن حوزه از معارف درسي اطلاق مي شد كه صنايع بيان ، منطق ، رياضيات و مطالعة آثار نويسندگان يوناني و رومي را در بر مي گرفت و«اومانيست » فردي بود كه اين مموضوعات را ترجمه يا تدريس نموده و يا امكانات تدريس آنها را فراهم مي كرد .[3]

اين تعريف از اومانيسم ، در طول زمان ثابت نماند و واژة مذكور با پذيرش معاني مختلف تعاريف ديگري را از خود بر جاي گذاشت به گونه اي كه به طور خلاصه مي توان گفت از قرن چهارم ميلادي تا امروز به صورت هاي زير تعرف شده است :

1- ادبيات باستاني (شعر ، معاني ، بيان ، اخلاق و سياست )

2- توجه به افكار ، علايق و مركزيت انسان .

3- اعتقاد به توانايي هاي وجود انسان .

4- اعتقاد به عقل ، تعقل ، متد علمي و شك به عنوان ابزارهاي مناسبي در كشف حقيقت و ساختار جامعة انساني .[4]

5- انسان سالاري يا بشر گرايي در مقابل خداسالاري .

با وجود تعاريف و معاني مختلف براي اين واژه مي توان گفت تا كنون دو معناي آن بيشتر رواج يافته است :[5]

 

1-2-تاريخچة اومانيسم :

پيشينة اومانيسم از لحاظ تاريخي به يونان باستان بر مي گردد . در يونان باستان خدايان صفات و سجاياي انساني و حتي صورت انساني داشتند . اندام انساني مهمترين مسئلة هنر مجسمه ساي و نقاشي به حساب مي آمد . توجه به انسان در يونان باستان به حد اعلاي خود رسيده و حتي در انديشة سوفسطائيان انسان مقياس همه چيز بود . به طور كلي بسياري ، تاريخ فرهنگ يوناي را تاريخ وقوف به ارزش و حيثيت انسان و استقلال فرد مي داند . با زوال استقلال يونان ، فرهنگي يوناني به صورت رنگ باخته به روم منتقل گرديد . هرچند دموكراسي و آزادي فردي مطابق نمونة يوناني در روم به طور اساسي پا نگرفت ولي اين طرز تفكر اثر خود را بر جاي گذاشت .[6]

پس از ظهور مسيحيت و رسمي شدن آن در امپراتوري روم با فرمان كنستانتين و در نهايت حاكميت و اشاعة مسيحيت در روم و ساير نقاط اروپا ، فرهنگ مسيحي ، به تدريج بر كشورهاي غربي مسلط شد . مسيحيان پس از اتحاد با دولت و برقراري تئوكراسي كليسايي از پايان قرن يازدهم تا آغاز قرن سيزدهم ، قدرت دنيوي را تابع قدرت روحاني خود كردند و فرهنگ خود را بر فرهنگ اومانيستي متأثر از يونان چيره ساختند . ارباب كليسا به دنبال اين حاكميت سياسي و فرهنگي و باافزايش فشار و اختناق ، مقام و منزلت و حيثيت انسان را تنزل داده ، خرد نمودند و به نام مذهب مسيح ، آزادي و اختيار انسان ها را از آنان سلب نمودند .

اين گرايش افراطي در زير پا گذاشتن كرامت انساني ، به دنبال خود واكنش شديدي را در جهت توجه به «انسان» پديد آورد . خصوصيات انحرافي اين محيط فرهنگي كه زمينه ساز اومانيسم شد به قرار زير بود : [7]

1- انسان موجودي گناهكار و شروربا لذات تلقي مي شد .

2- توانايي و اختيار انسان ناديده گرفته شده بود .

3- آدمي قدرت و لياقت ارتباط بدون واسطه با خدا را نداشت و نيازمند واسطه گري قديسين و ارباب كليسا بود .

4- با تفسير انحرافي ، دين به منزلة عامل سكون و ركود معرفي شده بود .

5- از طرف ارباب كليسا علم وعقل انساني در مغايرت با دين معرفي مي شد و كار علمي ، دخالت شيطاني در امور عالم و منافي عبوديت تلقي مي گرديد .

6- دين و دنيا ، لذائذ رو حاني و جسماني ، آن جهان و اين جهان ، ماوراي طبيعت و طبيعت ، دو قطب مخالف يكديگر و دو مفهوم متباين تلقي مي شدند ، كه هيچ نقطة اشتراكي با يكديگر نداشتند .

7- بيشترين تأكيد بر صفت غضب خداوند بود و عفو و رحمت الهي كمتر مورد توجه قرار مي گرفت .

 

[1]- ديويس توني، اومانيسم ؛ ترجمة عباس مخبر ،نشر مركز ، 1378 ،ص 170.

[2] - همان

[3] - همان

[4] - سليماني، معصومه، تبار شناسي اومانسيم؛ منبع : اينترنت www.eresaneh.com/persia.pl-2.

[5] - زرشناس، شهريار ، مبا ني نظري غرب مدرن؛ كتاب صبح ، 1381، ص 38.

[6] - بيات،عبدالرسول و ديگران ، فرهنگ واژه ها؛ قم : مؤسسة انديشه و فرهنگ ديني ، 1381، ص 40

[7] - صانع پور، مريم، نقدي بر مبناي معرفت شناسي اومانيستي ؛ مؤسسه فرهنگ دانش و انديشه معاصر ، 1378، ص 50-51.


مبلغ قابل پرداخت 21,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 411

برچسب های مهم

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما