این متن شامل 73 صفحه می باشد
اين روش بر اساس عبور پرتوي از اشعه الكترو مغناطيس از درون نمونه و سنجش ميزان جذب آن قرار دارد. هنگامي كه اشعه الكترومغناطيس از داخل يك محلول ميگذرد مقداري از آن بطور انتخابي جذب نمونه ميشود. به طوري كه شدت نور خارج شده كمتر از شدت نوري است كه به محلول تابيده شده است. اين پديده در مورد جذب تابش هاي مرئي به وضوح ديده ميشود.
مثلا اگر نوري سفيد از ميان محلول سولفات مس عبور داده شود، محلول آبي رنگ به نظر ميرسد زيرا يونهاي مس محلول جزء قرمز پرتو تابيده شده را جذب كرده و مكمل آن كه آبي است از خود عبور ميدهد.
اندازهگيري جذب تابشهاي مرئي – ماوراء بنفش راه مناسبي را براي تجزيه تعداد بيشماري از گونههاي آلي و معدني فراهم ميآورد. تابش در اين نواحي داراي انرژي كافي براي انتقالات الكتروني الكترونهاي والانس است. اگر نمونه در حالت گازي از اتم ها و يا ملكولهاي ساده تشكيل شده باشد، طيف جذبي آن معمولاً مركب از يكسري خطوط تيز و كاملاً مشخص است كه مربوط به تعداد محدود انتقالات الكترونيكي مجاز ميباشد.
طبيعت ناپيوسته فرآيند جذب، درجه بالايي از گزينش پذيري را به تجزيههايي ميدهد كه بر پايه چنين اندازهگيريهايي قرار گرفته باشند، در مقابل، طيفهاي جذبي يونها و ملكولها در محلول معمولاً شامل نوارهاي پهن ميباشند كه بخشي از آنها از همپوشاني انتقالات ارتعاشي و گاهي اوقات چرخشي بر روي انتقالات الكترونيكي ارتعاشي و گاهي اوقات چرخشي بر روي انتقالات الكترونيكي ناشي ميشود. در نتيجه هر جذب الكترونيكي را يكسري خطوط پهن نزديك به هم كه به نظر پيوسته ميرسند، همراهي ميكنند. بعلاوه پهن شدن خطوط در نتيجه نيروهاي بين ملكولي رخ ميدهد. اين نوع طيفها گزينش پذيري كمتري دارند.
1-2- جذب تابش:
وقتي كه تابش از درون يك لايه شفاف جامد، مايع يا گاز عبور كند برخي از فركانسها ممكن است توسط فرآيندي بنام جذب، بطور انتخابي حذف شوند. در اينجا انرژي بيشتر يا حالات تحريك شده ارتقاء مييابند.
اتمها يا مولكولهاي تحريك شده داراي عمر نسبتا كوتاهي ميباشند و تمايل دارند تا بعد از حدود 10 ثانيه به حالتهاي عادي خود برگشت كنند. معمولا انرژي آزاد شده در اين فرآيند در دستگاه بصورت گرما ظاهر ميشود. مع ذالك در بعضي موارد گونههاي تحركي شده ممكن است يك تغيير شيميايي را متحمل شوند كه انرژي را جذب ميكند (يك واكنش فتوشيميايي) و در موارد ديگر تابش در شكل فلوئورسانس يا فسفرسانس (معمولاً با طول موجهاي بلند تر) دوباره نشر ميشوند.
اتمها مولكولها و يا يونها تعداد محدودي ترازهاي انرژي كوانتيده گسسته دارند براي اينكه جذب تابش انجام گيرد انرژي فوتون تحريك كننده بايد با تفاوت انرژي بين حالت عادي و يكي از حالتهاي تحريك شده گونه جذب كننده يكي باشد.
از آنجايي كه اين تفاوت انرژي براي هر گونه منحصر به فرد است مطالعه فركانسهاي تابش جذب شده وسيلهاي را براي مشخص كردن مواد سازنده نمونهاي از ماده فراهم ميآورد. براي اين منظور يك منحني از كاهش در توان نور تابنده (جذب) بصورت تابعي از طول موج يا فركانس بطور تجربي ترسيم ميشود. منحنيهاي نمونهاي از اين نوع، طيفهاي جذبي ناميده ميشوند.
1-3- تكنيكها و ابزار براي اندازهگيري جذب تابش ماوراء بنفش و مرئي:
اندازهگيري جذب تابشهاي ماوراء بنفش و مرئي راه مناسبي را براي تجزيه تعداد بيشماري از گونههاي آلي و معدني فراهم ميآورد. تابش در اين نواحي داراي انرژي كافي براي انتقالهاي الكترونيكي الكترونهاي والانس در لايه بيروني است اگر نمونه در حالت گازي از اتمها و يا مولكولهاي ساده تشكيل شده باشد طيف جذبي آن معمولاً مركب از يك سري خطوط تيز و كاملاً مشخص است كه مربوط به تعداد محدود انتقالات الكترونيكي مجاز ميباشد. طبيعت ناپيوسته فرآيند جذب، درجه بالايي از گزينش پذيري را به تجزيههايي ميدهد كه بر پايه چنين اندازهگيريهايي قرار گرفته باشند. در مقابل طيفهاي يونها و مولكولها در محلول معمولاً حاوي نوارهاي پهن ميباشند كه بخشي از آنها از قرار گرفتن تغييرات انرژيهاي ارتعاشي و گاهي چرخشي بر روي انتقالات الكتروني ناشي ميشود. در نتيجه هر جذب الكتروني را يك سري خطوط آنقدر بهم نزديك كه به نظر پيوسته ميرسند همراهي ميكند. بعلاوه، پهن شدن خطوط در نتيجه نيروهاي بين مولكولي رخ ميدهد كه اين نيروها بين مولكولها يا يونهاي بصورت نزديك بستهبندي شده در يك محيط مادي فشرده، عمل ميكنند. اين نوع طيفها گزينش پذيري كمتري دارند. از طرف ديگر نوارهاي پهن براي اندازهگيريهاي كمي دقيق، مناسبترند.
1-4- جنبههاي كمي اندازهگيريهاي جذبي:
جذب تابش الكترومغناطيسي توسط گونه M ميتواند به صورت يك فرايند برگشت ناپذير دو مرحلهاي تلقي شود كه اولين مرحله اين فرآيند را ميتوان بصورت زير نمايش داد.
در اينجا M* نشان دهنده ذره اتمي يا مولكولي در حالت تحريك شده است كه از جذب فوتون ناشي ميشود. طول عمر حالت تحريك شده كوتاه است (8-10 تا 9-10 ثانيه) و باوجود اين حالت توسط يكي از چندين فرآيند آسايشي خاتمه داده ميشود. متداولترين نوع آسايش شامل تبديل تحريك به گرماست؛ يعني،
گرما
آسايش ميتواند از تجزيه M* جهت تشكيل گونههاي جديد نيز ناشي شود. چنين فرآيندي را واكنش فوتوشيميايي مينامند. ممكن است كه آسايش منتج به نشر دوباره تابش بصورت فلوئورسانس يا فسفرسانس شود. مهم است به اين نكته توجه شود كه طول عمر M* بقدري كوتاه است كه غلظت آن در هر لحظه تحت شرايط عادي، قابل صرفنظر كردن خواهد بود. بعلاوه، مقداري انرژي حرارتي توليد شده معمولاً قابل اندازهگيري نيست. بنابراين، اندازهگيريهاي جذبي اين حسن را دارند كه حد اقل آشفتگي را در دستگاه تحت مطالعه ايجاد ميكنند.
1-5- قانون بير- لامبرت (Beer - Lamberts Law):
به سادگي ميتوان دريافت كه ميزان جذب نور توسط يك گونه جاذب بستگي به تعداد يونها و يا ملكولهاي جسم جاذب در مسير عبور نور دارد و در نتيجه با افزايش غلظت ذرات جاذب، شدت جذب نيز افزايش مييابد. از طرفي هر چه قدر طول مسير عبور نور از درون نمونه افزايش يابد، جذب نور با شدت بيشتري انجام خواهد گرفت. سومين عاملي كه ميزان جذب نور به آن بستگي دارد احتمال جذب فوتون توسط ذرات جاذب فوتونهاست به طوري كه اجسام مختلف احتمالهاي متفاوتي براي جذب پرتوي فوتونها از خود نشان ميدهند.
مبلغ قابل پرداخت 20,000 تومان
برچسب های مهم