محل لوگو

هنر چيست؟


این متن شامل 63 صفحه می باشد 

 

در سال 1997 نيويورك تايمز[1] نظرسنجي‌اي را با موضوع طبيعت هنر منتشر كرد كه از مجموع مصاحبات انجام شده با هفده متخصص سرشناس گردآوري شده بود: [اين متخصصان عبارتند بودن از:] مورخان هنر، متصديان موزه، منتقدان، يك فيلسوف، هنرمندان، يك خبرنگار، و يك عضو كنگره آمريكا در ارتباط با [سازمان] موقوفات ملي براي هنرها.[2] از آن‌ها پرسش‌هايي به عمل آمد كه عنوان موضوعي بحث ما را نيز شامل مي‌شود: چيست هنر؟ ممكن است انتظار داشته باشيد كه تعاريف قاعده‌مند و دقيقي از اين گروه برآمده باشد، و ليكن نظرات در سطحي غير صريح تا شكاكانه ابراز شدند. اكثر ايشان بر اين عقيده بودند كه امروزه بسيار دشوار است كه بگوييم چه چيزي هنر است [چيست هنر]، تا حدي به اين دليل كه خارج كردن هر آنچه هنر نيست از حوزة هنرها، كم و بيش غير ممكن است. ويليام روبين[3]، رئيس اسبق بخش نقاشي و مجسمة موزة هنر مدرن اظهار كرد: «هيچ تعريف واحدي از هنر وجود ندارد كه به نحو كلي[4] قابل مدافعه باشد.»؛ فيليپ دي مونتبلو[5]، رئيس موزة متروپوليتن[6]، نيز بر همين عقيده بود: «امروزه در مورد هيچ چيزي موافقت عمومي وجود ندارد.»؛ «حتي مفهوم معيارها نيز پرسش برانگيز هستند.» توماس مك اويلي[7]، مورخ هنري، قدري بي‌باك‌تر بود: «اگر چيزي، هنر ناميده شود يا در يك مجلة هنري راجع به آن مطالبي نوشته شود، در نمايشگاهي به نمايش درآيد يا توسط يك مجموعه دار خصوصي خريداري شود، پس آن چيز هنر است.» و ليكن هنرمندي به نام باربارا كروگر[8] حتي در مورد اين اظهارية فراگير نيز نظري شكاكانه داشت، او بيان كرد: «من با مقولات [طبقه‌بندي‌هاي منطقي] مشكل دارم»، «فقط مي‌دانم كه اين ايده كه يك چيز به دليل حضورش در گالري فوراً هنر است، در حالي كه چيزي كه جاي ديگري است هنر نيست، ايده‌اي احمقانه و تنگ نظرانه است. به تعاريف تنگ‌نظرانه علاقه‌اي ندارم.»

نظريه پردازان و دست اندركاران [در رشته‌هاي هنري] هرگز در مورد روش پاسخ گويي به پرسش‌هاي مبسوط و ارزشي توافق كاملي نداشتند، لذا انتظار وجود مقدار مشخصي از عدم توافق‌ها مي‌رود. تعريف هنر همواره امر دشواري بوده است، از آنجا كه صور، انواع، دوره‌ها، سبك‌ها، نيات و مقاصد بسياري وجود دارند كه در ساخت و پذيرش آن به هم مي‌آميزند. با اينحال، درنگ و زحمت ناشي از اين پرسش براي بسياري از متخصصان، كه به نظر مي‌آمد بيشتر از ديگران در وضعيتي باشند كه نظر قطعي خود را در مورد اين مسأله صادر كنند، خبر از بحران نظري مهمي مي‌دهد. براي افراد بسياري، هر نوع تعريفي كلاً نوعي بدفهمي به شمار مي‌رفت. رابرت رزنبلوم[9]، مورخ هنري و متصدي [موزةا] گوگنهايم[10]، بيان كرد: «اكنون ايدة تعريف كردن هنر چنان بعيد است كه فكر نكنم كسي جرأت انجام آن را داشته باشد.»، «اگر ظرف پيشاب[11] دوشان[12] هنر است، پس هر چيزي هنر است.»

چرا اين متخصصان از قبول بنياد مستحكم‌تري براي طبيعت هنر سر باز زدند؟ چه افكاري در ذهن داشتند كه ايشان را از ارائة يك تعريف [مشخص] منصرف مي‌گرد يا به ارائة يك قاعده آشكارا بي‌معني [پوچ] وا مي‌داشت: آيا هر چيزي كه «هنر» ناميده شود، هنر است؟ براي فهم احتياطي كه ايشان به كار بردند بگذاريد به بررسي چند نمونة هنري كه مفاهيم سنتي هنر را به چالش كشيدند بپردازيم. اين موارد هم هنر فمينيستي و هم دلايل اصرار مداوم فيلسوفان ـ علي‌رغم وجود اختلافات ـ براي تدوين يك تعريف [مشخص‌ از هنر] را به ما معرفي خواهند كرد.

با ذكر مثالي كه در انتهاي فصل گذشته مطرح شد، آغاز مي‌كنم. در سال 1987، هنرمند كانادايي چكوسلواكي الاصل، يانا استرباك، اثري به نام

[13]Vanitas: Flesh Dress for an Albino Anorectic، را به نمايش درآورد. لباسي كه از به هم دوخته شدن شصت پاوند[14] استيك راستة خام روي يك مانكن با ژست نشسته درست شده بود. در طي جريان نمايش، گوشت به آرامي سياه و فاسد مي‌شد. در عين حال كه هنرهاي ديگري كه از واسطه‌هاي ارتودوكسي‌تر استفاده مي‌كنند نيز زوال و فنا را باز مي‌نمايانند، [ولي] اين اثر به معناي تحت اللفظي كلمه جلوي چشمان بيننده مي‌گندد [ضايع مي‌شود]. آثار استراباك، علي‌رغم ظاهر ناراحت كننده‌شان، به هيچ وجه پريشان كننده‌تر از آثاري كه مخاطبان امروزه با آن مواجهند، نبودند. آثار بد نام‌تري، از جمله آثار متهورانة تعدادي از ديگر فمينيست‌ها آن‌ها وجود دارد كه از ميان مشوش كننده‌ترين آن‌ها مي‌توان به اثري از كارولي شنيمان[15] كه در دهة هفتاد [9-1970] به نمايش و ثبت درآمد، به نام طومار داخلي[16]اشاره كرد. حين اين اجرا شنيمان پوشش خود را برچيد و برهنه در مقابل حضار ايستاد؛ او بدن خويش را با گل و لاي آغشته كرد، در حالي كه از روي متني مي‌خواند. و سپس به آرامي يك حلقة نوار دراز كاغذي را از شرمگاه خود بيرون كشيد، در حالي كه با صداي بلند پيام نوشته شده بر آن را مي‌خواند. [2]

اين دو اثر ـ كه بعداً به ‌آن‌ها باز خواهيم گشت ـ مدخل فهرست فمينيستي هنر محسوب مي‌شوند، و بعضي از هنرمندان فمينيست پرسش از شرايط طبقه‌بندي‌ها و ارزيابي‌هاي هنري و به چالش كشيدن آن معيارها در آثار خويش را در دستور كار خود قرار دادند (و اين تنها يكي از برنامه‌ها بود) بدين وسيله در مقابل آرمان‌هاي جنسيتي شايع در سنن هنري، مقاومت كردند. وليكن نمايش آثاري كه سنت، مقوله‌بندي، و ذوق را به چالش مي‌كشند به هيچ وجه امر تازه‌اي نيست. شايد بيشترين بحث در مورد اين موضوع در سال 1917، حين مباحثه در مورد تعريف هنر، درگرفت، زماني كه مارسل دوشان يك ظرف پيشاب را كه فواره[17] نام نهاده بود وارد

[1]- New York Times

[2]- National Endowment for the Arts.

[3]- William Rubin

[4]- Universally

[5]- Philippe de Montebello

[6]-Metropolitan Museum

[7]- Thomas McEvilley

[8]- Barbara Kruger

[9]- Robert Rosenblum

[10]- Guggenheim

[11]- Urinal :شاشگاه

[12]- Marcel Duchamp

[13]- Aanitas: بيهودگي

[14]- معادل 24 كيلوگرم.

[15]- Carolee Shneemann

[16]- Interior Scroll

[17]- Fountain


مبلغ قابل پرداخت 20,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۵ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 321

برچسب های مهم

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما