محل لوگو

رنگ ها


این متن شامل 46 صفحه می باشد 

 

از روزگاران بسيار دور، رنگ ها همواره پيرامون بشر را احاطه كرده و وي را تحت نفوذ خود درآورده اند، و چندي بيش نيست كه ما قادر به توليد رنگ و استفاده از آنها شده ايم. تا پيش از قرن نوزده، فقط تعدادي رنگ و مواد رنگي شناخته شده بودند كه بيشتر آنها ريشه آلي داشتند. گران نيز بودند، به طوري كه استفاده از پارچه هاي رنگي و مواد تزئيني فقط در انحصار ثروتمندان بود. صدها هزار حلزون زندگي خود را از دست دادند تا امپراتور روم بتواند رداي بنفش خود را به تن كند، در حالي كه رعاياي او ناگزير بودند به پوشيدن پارچه هاي پنبه اي يا كتاني ساده، پوست يا پشم حيوانات بسنده كنند.

فقط در 100 سال اخير بوده است كه وضع ياد شده سرا پا دگرگون شد : نخست، از تركيب آنيلين[1]، و بعدها، از طريق مشتقات قطران ذغال و اكسيدهاي متاليك، رنگ را به راحتي بدست آوردند. امروزه، هرچيزي را كه بشر مي سازد داراي رنگ است. هزارها رنگ- از هر رنگ و نمائي كه قابل تصور باشد- بوجود آمده اند و تقريباً براي هر منظوري، رنگ خاصي فراهم است. علاوه بر اين كه ما رنگ آبي آسماني، رنگ سرخ غروب آفتاب و رنگ سبز درختان و تمام رنگ هاي طبيعي را در اخيتار داريم، اشياء ساخته شده به وسيله بشر، چراغ هاي نئون، تصاوير نقاشي، كاغذ ديواري ها و تلويزيون رنگي نيز پيوسته ما را شيفته و مسحور خود مي سازند.

اين استفاده روز افزون از رنگ ها، همراه با رقابت فزاينده ميان توليد كنندگاني كه مشتاق افزايش فروش محصولات خود هستند، تحول زيادي را در زمينه روانشناسي رنگ پديد آورده است، هرچند كه وقتي اين روانشناسي وارد صحنه بازاريابي مي شود بسياري از پژوهش هاي آن در معرض آزمون و خطا قرار مي گيرد. مثلاً يك توليد كننده شكر مي داند كه نبايد محصول خود را در بسته سبز رنگ عرضه كند، درحالي كه زيبائي هاي يك شيشه دهن گشاد قهوه اي رنگ حاوي شكر مدت ها در قفسه مي ماند تا به فروش برسد. رنگ هاي طبيعت در ما تأثير گذارده اند، و اين آثار به گونه اي ژرف و اجتناب ناپذير در جان و روح ما جايگزين شده است. معذالك در مورد چيزهايي كه خريداري مي كنيم، از آزادي انتخاب، بكار بردن دوست داشتني ها و غير دوست داشتني ها، سليقه ها و سنت هايمان، برخورداريم.

به خاطر همين ملاحظات است كه يك توليد كننده بايد تحقيق نمايد تا مطمئن شود كه ما خريداران، جنس او را بر كالاهاي مشابه ترجيح مي دهيم. اگر محصول او شكر باشد، در اين صورت او مي داند كه بايد شكر خود را در يك بسته آبي رنگ و يا حداقل داراي يك زمينه آبي عرضه كند و به هيچ وجه از رنگ سبز استفاده نكند. ولي به احتمال زياد دليل آن را نمي داند. دليلش اين است كه احساس فيزيولوژي انسان در رابطه با رنگ آّبي، «شيريني» است. از سوي ديگر، رنگ سبز يك احساس‌ «گس» را در انسان پديد مي آورد. چه كسي خواستار شكر «گس» است. شركت هواپيمائي كه مسافرانش حاضر نيستند با شركت هواپيمائي ديگري پرواز كنند، دليل آن شايد اين باشد كه هواپيماهاي شركت مزبور تاكنون سابقه سقوط نداشته اند، يا اين كه بهترين هواپيما را در اختيار دارد، يا مهمانداران زن آن بسيار مؤدب مي باشند، ولي شايد به اين خاطر نيز باشد كه آنها از خدمات يك مشاور شايسته رنگ استفاده كرده اند. در هواپيماهائي كه رنگ هاي بكار رفته براي تزئين داخلي ما بين به طرز صحيحي انتخاب شده اند، در اين صورت اضطراب ناشي از پرواز (حتي در ترسوترين مسافسران) تا حدودي كمتر شده و فشار عصبي كمتري را بر آنها وارد مي سازدو آنان را با حالت نسبتاً آرامتري به مقصدشان مي رساند.

درباره يك نقاشي يا يك عكس رنگي بايد گفت كه اهيمت رواني رنگ معمولاً كمتر آشكار است زيرا عوامل بيشمار ديگري نظير موضوع، تعادل شكل يا فرم، تعادل ميان رنگ ها، ميزان تحصيل و تخصص تماشاگر و درك زيبايي شناسي او دست اندر كارند. وقتي كه تأكيد بيشتر بر يك يا دورنگ باشد، گاهي اوقات خصايص شخصي نقاش تحت الشعاع قرار مي گيرد. براي مثال، بايداز وسواس گوگن[2] نسبت به رنگ زرد در آثار اواخر عمر او، نام برد. ولي به طرو كلي وقتي رنگ هاي متعدد براي خلق يك اثر بكار رفته اند، در اين صورت فقط داوري زيبائي شناسي است كه تمام اثر را ارزيابي كرده و تعيين مي كند كه آيا ما آن اثر را دوست داريم يا نه، بجاي اين كه واكنش رواني ما نسبت به رنگ هاي خاصي را بسنجد.

در مورد رنگ هاي واحد، امكان دارد كه واكنش رواني ما بيشتر بروز كند، خصوصاً وقتي كه رنگ ها را از لحاظ ارتباط مستقيم آنها با نيازهاي رواني و روحي انتخاب كرده باشند، بدان سان كه در آزمايش لوشر انتخاب كرده اند. در اين مورد، ترجيح دادن فلان رنگ و دوست نداشتن به همان رنگ، به معناي يك امر قطعي بوده و نشانگر يك وضعيت موجود ذهني، يك معادل شديد، و يا هر دوي آنها مي باشد. براي پي بردن به چگونگي آن، چرا اين رابطه عمومي است و چرا مستقل از نژاد، جنسيت يا محيط اجتماعي وجود دارد، لازم است كه نگاهي به تأثير ديرين رنگ هاي طبيعت در انسان بيفكنيم.

منشاء اهميت رنگ

زندگي بشر اوليه تحت تأثير دو عاملي قرار داشت كه خارج از كنترل او بودند. اين دو عامل عبارت بودند از روز و شب و تاريكي و روشنايي،. شب محيطي را پديد مي آورد كه فعاليت بشر را متوقف مي كرد و لذا بشر اوليه به غار خود پناه مي برد و خود را در پوست حيوانات مي پيچيد و به خواب مي رفت، و يا از درختي بالا مي رفت و در انتظار فرارسيدن روز مي ماند. روز موجب محيطي بود كه در آن كار و عمل مقدور بود و لذا بشر اوليه دوباره دست به كار مي شد تا توشه مواد غذائي خود را پر كند يا به جستجوي شكار بپردازد. شب، به همراه خود، بي حركتي، آرامش و كاهش عمومي سوخت و ساز فعاليت جسماني را به ارمغان مي آورد. اما روز، به همراه خود، امكان كار و عمل و افزايش فعاليت جسماني را مي آورد و به انسان نيرو و هدف مي داد. رنگ هاي مرتبط با اين دو محيط، عبارتند از رنگ آبي متمايل به تيره آسمان شب و زرد روشن نور آفتاب.

لذا رنگ آبي متمايل به تيره رنگ آرامش و عدم فعاليت است، در حالي كه رنگ زرد روشن رنگ اميد و فعاليت است، در حالي كه رنگ زرد روشن رنگ اميد و فعاليت است. چون اين رنگ ها

1- Aniline

1-Paul Gaugin (1903-1848) نقاش معروف فرانسوي است. وي از رنگ هاي خالص (تند) استفاده كرد، زيرا اين رنگ ها از قدرت برجستگي و بيان هنري بيشتري و بيان هنري بيشتري برخوردار بودند، و آنها را در فضاهاي مسطح بكار برد. گوگن به رنگ زرد علاقه خاصي داشت و دو تابلوي او به نام هاي «مسيح زرد» و «گل ،تاب گردان» بسيار مشهور است. با اين كه گوگن رد زمره نقاشان پس از دوره امپرسيونيست مي باشد، ولي برخي از ويژگي هاي سبك مزبور را در آثار خود حفظ كرده است.


مبلغ قابل پرداخت 20,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۵ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 359

برچسب های مهم

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما