محل لوگو

تعریف گروه


این متن شامل 46 صفحه می باشد 

 

مطالعه پيرامون گروهها وارتباط فردي، دواصل را نشان مي دهد كه ارتباطي تنگاتنگ و وابسته به يگديگر دارند واز اين رو بايد پيش از هر موضوع ديگري، مورد بحث قرار گيرند، در اينجا پيداست كه اگر الويت را به يكي از آنها بدهيم، تقدمي موقت ومنطقي براي مقايسه ايجاد كرده ايم. بنابراين بهتر، است د رآغاز، روابط بين اشخاص را تبيين كنيم،زيرا بر اساس اين افراد و كنشهاي متقابل آنهاست كه گروه تشكيل مي شود.

ازآنجا كه اكثريت قريب به اتفاق روابط بين اشخاص در چارچوب يك گروه انجام مي‌گيرد، از اين رو بخش نخست را به مطالعه گروهها، حوزه ها و چگونگي شكل‌گيري آنها اختصاص مي دهيم و سپس به گونه اي غير مستقيم به بررسي روابط بين اشخاص مي پردازيم. (آن ماري روشبلاو- اديل بورونيون؛ترجمه دكتر سيد محمد دادگران،روانشناسي اجتماعي، چاپ دوم 1371 )

بعضي از روانشناسان اجتماعي مدعي شده اند كه واقعيتي به نام گروه وجود خارجي ندارد. فلويد آلپورت[1]هميشه مي گفت :« پاي شما نمي تواند بهيك گروه گير كند». ومعني گفته اوآن بود كه گروه ها تنها در ذهن افراد وجود دارند و وجود خارجي ندارند. به گفته آلپورت، گروه ها چيزي بيش از مجموعه مشتركي ار ارزشها، عقايد، انديشه‌ها و عادتها كه همزمان در ذهن چند نفر حضور دارند، نيستند. صاحبنظران ديگر به نوبه خود و به شكلي موجه اظهار داشته اند كه گروهها جوهرهايي مستقل اند كه بايد به آنها به صورت اشيا يا پديده هايي مستقل و يگانه درمحيط نگريست(‌دوركيم،1898، وارينر[2]، 1956) اين صاحبنظران اين انديشه را كه همه رفتارهاي اجتماعي رامي توان در سطح فردي تبيين كرد، رد مي‌كنند. آنان به جنبه ها و وجوه منحصر به فرد ويگانه گروه كه مستقل از افراد هستند، تأكيد دارند.

روشن است كه دراين مورد ديدگاههاي متعددي وجود دارد كه فرد مي تواند با اتخاذ آن ديدگاهها، تأثيرات بيش از يك فرد را دريك مجموعه مورد توجه قرار دهد. بيشتر ما احتمالاً موافقيم كه بسياري از فعاليتهاي زندگي ما متضمن تعامل با افراد ديگر است.[روانشناسي اجتماعي ، نظريه ها ، مفاهيم و كاربردها ، تأليف كريمي ، يوسف ، (‌ويرايش دوم ، تهران ، نشر ارسباران ،‌1378)]

تعريف

بدون ترديد، همه گمان مي كنند كه مي دانند گروه چيست. زيرا برخلاف پيچيدگي مفاهيم فرهنگي، رواني يا اجتماعي، در اينجا يك مفهوم وجود دارد كه به سهولت قابل فهم و به واقعيت نزديك است و آن اين است كه گروه مجموع كل يا بهتر بگوييم عبارت از اجتماع تعدادي از افراد است.

اما در اينجا اين پرسش مطرح مي‌شود كه اين «تعداد» يعني چه؟ يعني يك گروه از چند نفر تشكيل مي شود يا به عبارت ديگر چه تعداد افرادي مي توانند يك گروه را تشكيل دهند.

در اين زمينه ميان برخي مؤلفان، اختلاف نظر جدي وجود دارد.شماري مؤلفان برآنند كه گروه دست كم از دو نفر تشكيل مي شود. بنابراين، اين تعريف داراي دو مرحله خواهد بود. درمرحله نخست ميان اين دونفر مي تواند روابط گوناگوني وجود داشته باشد و هريك براي ايجاد ارتباط با ديگري بايد از خود خارج شود و در مرحله دوم،حتي دريك ارتباط دونفره، گروه به عنوان نفر سوم الزاماً حضور خواهد داشت.

ارتباط منحصر بين دو نفر، دقيقاً غير قابل تصور است؛ زيرا اين نوع ارتباطي بسته درخود، غير پويا و حتي مرده به حساب مي آيد؛ اگر درآن فرد سوم ولو به عنوان وجود 3/1 نيرو بالقوه مطرح نباشد. در واقع، موقعيت ومعني گروه ها در صورتي كه ازدو يا سه نفر تشكيل شده باشد، با يكديگر متفاوت خواهد بود( حتي اگر وجود نفر سوم درمجموعه دونفري گروه الزامي باشد)

بنابراين، مي توان گفت كه وجود فرد سوم، وضعيت زوج را تغيير مي دهد و به روابط بين آنها بعد تازه اي مي بخشد.

جامعه شناسان ورود فرد سوم را در يك مجموعه همبسته مورد بررسي قرار داده اند. زيمل[3] در سال 1902، تغييرات قابل توجهي را كه براثر مورد فرد سوم پيش مي آمد، به خوبي نشان داده است. در مقابل دونفر قبلي گروه، فرد سوم مي تواند خنثي بماند و از آن دو نفر بهره مند شود ويا با ايجاد تفرقه بين آنها، بر آنان حكومت كند.

در حدود سال 1956 ميلز[4] پژوهشي تجربي بر روي گروه هاي سه نفره انجام داد. او دراين پژوهش، به مطالعه ساختار چيزي پرداخته كه آن را «نقش رفتاري»[5] ناميده است.( او اين اصطلاح را به كاربرد تا آن را از نقش هاي اجتماعي نهادي شده[6]متمايز سازد) او همچنين، تقسيم بندي گروه به سه نفر، يعني « يك زوج دونفره» و « يك نفره» را تأييد مي‌كند. او بر آن است كه اين جدايي بر اساس ميزان نوع عملكرد آنها متفاوت مي‌شود.

از ديدگاه ديگر مي‌بايست وضعيت گروه را در اجتماع مشخص كرد، زيرا گروه از شماري افراد تشكيل يافته است؛ كه در ظاهر جنبه عيني و ملموس ندارد. و ما مي‌توانيم فقط با در نظر گرفتن پاره اي از احكام گروه، از خارج به توصيف آن بپردازيم و همچنين از درون و دركنار گروه هاي محدود كه ما در بطن آنها جاي داريم، مي توانيم به موجوديت آن پي ببريم.

 

[1]Floyd Allport

[2]-Warriner

1-گئورگ زيمل G.Simmel (1918-1858) جامعه شناس آلماني، فلسفه كانت را در بررسي هاي اجتماعي مورد استفاده قرار داد. او در بررسي هاي خود،رابطه ميان فرد و گروه رامورد توجه قرار داد و اشكال عمده رابطه اجتماعي،مانند رقابت، وابستگي وتقسيم كار را به عنوان آن دسته از روابط اجتماعي كه در تمامي جامعه ها اتفاق مي افتند، خاطر نشان ساخت.

[4]Mills.

[5]Roles de compor tement.

[6]Roles sociaux Institutionnalises.


مبلغ قابل پرداخت 19,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۹ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 451

برچسب های مهم

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما