این متن شامل 109 صفحه می باشد
در هنر و معماري ايراني و به ويژه معماري مساجد با دو پديده شكل و محتوا يا عينيت و ذهنيت - و در يك كلام قالب و روح مواجهيم.
هنر معماري داراي سه جنبه است يكي جايگاه اثر در شهر يا معماري شهري ، طراحي خود بنا يا حجم اثر، و در نهايت هنرهاي وابسته به معماري كه شامل مواردي چون نور و رنگ و نقش است، ميگردد كه اين اخير با آنكه نقشي محوري در آنچه كه معماري ايراني نا ميده ميشود دارد، اما در دورههاي پسين، اين شيوه يا مهجور گشته يا نقشي حاشيهيي يافته است. حال آنكه چنين ظرفيتي را دارد كه فضا سازي كند و بدون اينكه تركيب احجام نامتجانس ضرورت يابد، فضاهاي دلخواه را ايجاد نمايد.
انسان- و به تبع او اثر هنري- موجوديت نمي يابد، مگر آنكه قالب و روحي داشته باشد. قالب و روح دو وجه منفك يا همراه و تركيبي نيستند، بلكه وجوهي محشور و عجيبند كه هيچ كدام بدون ديگري موجوديت و معنا نمي يابد. نه هر قالبي محمل هر روحي است و نه روحي تاب نشستن بر هر قالبي را دارد. اين دو تنها با يكديگر موجوديت مي يابد و رشد مي كنند و مرتبت وجودي مييابند.
در هنر معماري، اثر و روح حاكم بر جابجايي آن از يكديگر منفك نيستند و نميتوانند كه باشند. نميتوان فضايي را تخيل نمود، بدون آنكه صورت و شمايلي برايش قائل گشت و به همين عنوان نمي توان صورت و شمايلي تصور نمود و مصالح آن را در نظر نداشت. روح فراخ در همنشين با قالب تنگ همچون انيسش خرد و تحقير ميگردد يا قالب شكسته بر ميدارد. قالب فراخ نيز ذليل روح خرد شده، ويرانه ميشود. اين دو تنها بار شد متناسب و همپاي يكديگر، كارا و زيبنده ميگردند. در فضاسازي ايراني علاوه بر تركيب يا انتزاع حجمي، از نقوش و رنگ و نور پردازي هم، به منظور القاي انتزاع يا تركيب فضايي استفاده شايان و قابل توجهي مي شود به اين معنا كه در يك فضاي راسته، شكست نور يا تفرق نقوش، قطعهاي را مجرد يا گسسته مي نماياند و بالعكس بدين لحاظ شناخت نقوش و در رأس آن گره بنايي، در فضاسازي ايراني نقشي مؤثر و ناگزير دارد.
موضوع قالب و روح در بيان هنري و فضاسازي معماري، نه ماجراي راكب و مركب كه بحث وجود و موجوديت است. تذهيب كاران در طراحي، اشكالي را ميآفرينند كه «مداخل» نام دارد و آن صورت اشكالي است كه «روالت» به هنگام نقشپردازي خود بخود «بوم آلت» را نيز مد نظر دارد. و هيچ يك از آلتهاي «رو» و «بوم» بدون ديگري موجوديت نمييابند. اما هر مداخلي مناسب هر زمينهاي نيست. به اين معنا كه تيزي و پخي يا راستگي و نقوس نقش مداخل را، نه اراده نقشبند كه منظور نظر او، يعني مكانت و فضا سازي نقش است كه تعيين مي كند. هرچند كه رنگ و نور نيز در اين نقوش تأثير ناگزير و بسزا دارند، مداخل نهايتاً در پيچيدهترين و رفيعترين مرتبت خود به گره بنايي مبدل ميشود. گره در مسير تحول خود از مداخل تا گره و از گره تا « گره در گره » و حتي « شاه گره » تا آنجا پيش مي رود كه به شطرنج معماران معروف ميگردد. اما در اين عرصه همچنان انعطاف و قالب خود را به صور و طرق مختلف حفظ مينمايد و به گره كند و تند و شل و در مواضعي دستگردان مبدل مي شود كه به انضمام رنگ، قوالبي هم شأن و محشور با روح حاكم بر فضا سازي است.
معرفت حاكم بر هر اثر معماري يا شهري، نقشي بنيادين در تحول شخصيت و ادراك حيثيت آن اثر در طول زمان و همچنين در احساس مخاطبان ايفا مي نمايد. نقوش در فضاسازي نقشي تعيين كننده دارند. فضا سازي مناسب، با مجموعه تمهيدات مندرج در آن رمز ماندگاري و موجب جاودانگي اين آثار در طول حيات بشري گرديده است.
كاربرد نقوش در حيثيت خارجي و فضاسازي دروني هر اثر معماري، مؤثر و بلكه تعيينكننده است. گره بنايي در ميان نقوش ايراني جايگاهي رفيع و بي مانند دارد، تا آنجا شايد نقش ديگري همچون گره در فضاسازي معماري ايراني عموميت نيافته و دخيل نگشته است.
همانگونه كه دين اسلام، تنها دين عبادت و پرستش و توجه به آداب و مراسم عبادي نيست و حوزه نفوذ احكام و قوانين آن شامل همه ابعاد و عرصه زندگي فردي و جمعي است، مسجد نيز، تنها فضايي ويژه براي عبادت نمي باشد.
بلكه علاوه بر جلسههاي وعظ و ارشاد مسلمين، حلقهها و مجالس درس و بحث نيز در آن تشكيل ميشد و ميشود. حتي پس از اواخر قرن سوم و اوايل قرن چهارم هجري كه فضاي مدرسه به صورتي جدا و متمايز از مسجد پديد آمد، همواره در برخي از مسجدها تدريس علوم مذهبي تا قرن و دهههاي اخير ادامه داشته است. علاوه بر اين اغلب مسجدها سنگر مبارزه اجتماعي مردم عليه حكام جبار، و كانون تجمع مردم در هنگام خوف و اضطرار بوده است.
مسجدها را از نظر دامنه تنوع و حوزه كاركرد هاي آنها مي توان به چهار گروه طبقهبندي كرد: گروه نخست، شامل مسجدهاي جامع و مسجدهاي بزرگي ميشود كه توسط سلاطين، وزاء و حكام ساخته مي شدند. اداره عموم اين مسجدها توسط باني يا مأموران دولتي صورت مي گرفت و آنان در اغلب موارد به هر كسي اجازه پيشنمازي يا تدريس در اين مكان را نمي دادند بلكه اشخاصي كه مورد تاييد باقي قرار ميگرفتند به منصب پيشنمازي يا تدريس برگزيده ميشدند. دربرخي از مسجدهاي جامع، چند پيشنماز همزمان به اقامه نماز ميپرداختند و پيروان هر مذهب و مسلك با اقتدا به پيشواي خود، نماز برگزار ميكردند.
- گروه دوم، شامل مسجد هاي متوسطي ميشود كه توسط بزرگان محلي، علما و يا مشاركت عمومي مردم ساخته مي شد. در بسياري از اين مساجد ها براي پيشنماز و ديگر افراد مسجد، شرط خاصي وجود نداشت و از محدوديتهايي كه در مساجد نوع اول ايجاد ميشد، خبري نبود. هرچند بايد توجه داشت كه بعضي اوقات، پيرامون هر مذهب براي خود مسجد جداگانهاي ميساختند كه پيشنماز و مدرسان آن از پيروان شاخههاي همان مذهب بودند.
- گروه سوم ، شامل مسجد- مدرسهها ميشود. با وجود آنكه تعداد اين مسجد - مدرسه ها بسيار اندك و انگشت شمار است، اما اهميت آنها از جهت اينكه دو عملكرد عبادي و آموزشي، همزمان و به موازات يكديگر، هر كدام بخشي از فضاي كالبدي را به خود اختصاص دادهاند، قابل توجه است. مسجد و مدرسه بسيار جالب آقا بزرگ در كاشان ، و مسجد و مدرسه سيد در اصفهان از بارزترين نمونه هاي اين گروه از مسجدها هستند.
گروه چهارم، شامل مسجدهاي بسيار كوچكي ميشود كه عمدهترين و شايد تنها عملكرد آنها، جنبه عبادي آنها بوده است و تنها در آنها نماز بجا آورده مي شد. مثلاً در نايين برخي از مسجدهاي كوچك هستند كه مساحتي درحدود ده متر مربع
مبلغ قابل پرداخت 23,000 تومان
برچسب های مهم