این متن شامل 25 صفحه می باشد
به نام خدايي كه گل را آفريد و از گل انسان را آفريد و از انسان يك بنده ي مؤمن آفريد به نام خدايي كه آفريدگار همه چيز در اين جهان نامتناهي است .
چرا نهاد خانواده قداست دارد ؟ براي پاسخ به اين سئوال بايد به نقش آن در رشد و كمال انسان توجه كرد . آدمي براي اين آفريده شد كه مسير ‹‹ شدن ›› را به تدريج بپيماييد در وجود خود را با سجاياي اخلاقي بيارايد و به مقام خليفه الهي نزديك گردد .
نهاد مقدس خانواده براي رساندن انسان به اين مقصود مي تواند نقش مؤثري ايفا كند . نخستين تأثير آرامش رواني و عاطفي در اثر تأمين نيازهاست وقتي مردي همسري بر مي گزيند گويي نصف خود را مي يابد . بازوجيت ، آدمي كامل مي شود و بايد براي كسب كمالات تلاش كند . اين دو نفر وقتي با هم سخن مي گويند و اين گفت و گو با عشق و علاقه حمايت مي شود ، هيچ آهنگي در عالم به زيبايي آهنگ كلمات يك زوج علاقه مند به يك ديگر نخواهد بود وقتي اين دو با يك ديگر هم درسي مي كنند نيرو و انرژي مي گيرند و قادرند بر مشكلات بيرون از خانه فايق آيند .
دومين تأثير خانواده در تربيت فرزندان و انسان سازي تجلي پيدا مي كند . نخستين قابليت ها در خانواده شكل مي گيرد و زير بنايي ترين گرايش ها در كودك و نوجوان از طريق رفتار پدر و مادر ايجاد مي شود . اگر اين قاعده را بپذيريم كه در هر چيز مبنا و اساس تعيين كننده است ، مي توانيم بپذيريم كه در عرصه ي تربيت نيز زير بناها و مبناها تا آخر عمر به رفتار فرد جهت مي دهد . سعادتمندترين انسانها كساني هستند كه از لغت وجود والدين خوب برخوردار مي باشند .
سومين نقش و تأثير خانواده در ارتباط با جامعه و بيرون از خانواده معنا پيدا مي كند . نهاد خانواده ، جزئي از كل نظام اجتماعي است . قاعدتا سلامت و استحكام جامعه به مقدار زيادي به سلامت و استحكام خانواده وابسته است . اگر خانواده ها وضع مطلوبي داشته باشند و كاركرد تربيتي مناسب از خود بروز و ظهور دهند ، انسان هاي مفيد و كار آمد به وجود مي آيد و به كار آمدي و سلامت جامعه افزوده مي شود . بنابراين قراست خانواده با نقش تربيتي اين نهاد ، رابطه ي مستقيم دارد و هر خانواده اي بخواهد قداست و ارزش
واقعي خود را حفظ كند بايد نقش تربيتي خود را به خوبي ايفا نمايد .
كتاب :تأليف :مبحث :ترجمه :موضوع كلي : تاريخ نشر : ناشر : نوع يادداشت :موضوعات جزئي : جلد : صفحه : مستقيم □ تلخيص□ ترجمه □ |
||
معناي تربيتكلمه ي تربيت از يك ريشه كلمه ي رباير بو گرفته شده است و معناي آن عبارت از نشأت و رشد است . معناي ديگر عبارت از پاك سخن ( ساختن ) است . تربيت از ماده ربايربو آمده كه معناي آن زيادتي و نمو است . روي اين اساس تربيت به معناي رشد و نمو دادن خواهد بود . پس مربي كسي است كه در پرتو تربيت كردن متربي را به رشد و زيادتي در مي آورد و به عبارت ديگر او را ارزشمند مي سازد . بديهي است كه اين رشد و زيادتي در پرتو ايجاد دگرگوني هايي است كه مربي در او بوجود مي آورد . هر قدر اين دگرگوني ها عميق تر و اساسي تر باشد اين تحولات ارزشمندتر و پربهاتر خواهد بود . از نظر كلاسيك ممكن است در هر دوره زماني دگرگوني شامل تحولات مرحله اي بوده و دوره هاي ديگر شامل مرحله اي عميق تر بوده باشد . از اينجا به خوبي آشكار مي شود كه كلمه تربيت با كلمه تزكيه مترادف مي باشد . زيرا تزكيه همان معنايي را دارا مي باشد كه تربيت نيز داراي آن معنا و مفهوم مي باشد . تربيت يعني بر انگيختن استعدادها و قواي گوناگون انسان و پرورش آن كه بايد با كوشش و مساعي خود متربي نيز توأم گردد . تا به منتهاي كمال نسبي خود ، به ميزان طاقت و توانايي ، نائل شود . اين استعدادها و قواي مختلف و كيفيت كاربرد آنها در سايه ي اعمال منظم و سازمان يافته ي متربي تحت نظارت مربي و پرورشكار ، به شكوفايي و رشد ميرسد |
مبلغ قابل پرداخت 20,000 تومان