محل لوگو

تعادل و توسعه راهبرد حيات طيبه در ايران 1400(ه ش)


این متن شامل 170 صفحه می باشد 

 

تعاريف لغوي و اصطلاحي

تعادل در لغتنامه دكتر محمدمعين يعني با هم برابر شدن، راست آمدن، همتا بودن. هنگامي جسمي در حال تعادل است كه نتيجه همه نيروهاي وارد بر آن صفر باشد. در اجسام متكي تا وقتي كه خط قائم از مركز ثقل آن‌ها داخل سطح اتكا باشد، جسم به حال تعادل خواهد ماند. تعادل بر وزن تفاعل و ريشه‌اش عدل است.

عدل

عدل سبب زندگاني است. (العدل حياه)- عدل و داد باعث افزايش انسانيت است. (العدل فضيله الانسان)- ملاك كارها عدل وداد است. (العدل ملاك)- عدل احكام را زنده كننده است. (العدل حياه الاحكام)- عدل اصلاح كننده كار بشر است. (العدل يصلح البريه)- عدل نگه دارنده ملت است. (العدل قوام الرعيه)- عدل اساس پايداري مردم است. (العدل قوام البريه)- عدل نيرومندترين بنيان است. (العدل اقوي اساس)- عدل و داد برترين روش است. (العدل افضل السجيه)- عدل سر و ريشه ايمان و گردآورنده نيكي و احسان است. (العدل رأس الايمان و جماع الاحسان) [1]

عدل به معناي ميل و مشتق از عدل به معناي مال است.[2] و در اصطلاح عبارت است امري متوسط بين افراط و تفريط. و گفته‌اند عدل مصدر است به معني عدالت و آن اعتدال و استقامت و ميل به حق است.[3]

عدل نهادن هر چيزي است به جاي خود. العدل شديد العقاب ذي الطول صفت حق است. عقوبت او ايجاب جناح خوف كند و فضل و عدلش ايجاب جناح رجا و اميد.

عدل در اخلاق عبارت است از امري كه ميان دو طرف افراط و تفريط باشد.

عدلش آراسته جهان چون ارم هم به انصاف و هم به جود و كرم (عراقي )

چون دور فلك يكسره بر منهج عدل است خوش باش كه ظالم نبرد راه به منزل (حافظ)

احمد بن عاصم انطاكي گفت: عدل دو قسم است: عدلي است ظاهر ميان تو و ميان خلق و عدلي است باطن ميان تو و حق تعالي و طريق عدل استقامت است و طريق فضل طريق فضيلت است. گفت: ما دين خداي تعالي مبتني بر سه ركن يافتيم: بر حق و بر عدل و بر صدق، حق بر جوارح است و عدل بر قلوب و صدق بر عقل.[4]

در كشف الاسرار ذيل آيه (ان الله يأمر بالعدل والاحسان) آمده است عدل اعتدال دل است با حق و احسان معاملت است بر ديدار حق. [5]

الله تعالي بنده را به عدل مي‌فرمايد در معاملت با حق و درمعاملت با خلق و در معاملت با نفس، معالمت با حق به اعتراف است و معاملت با خلق به انصاف است و معاملت با نفس به خلاف است، با حق موافقت بايد و باخلق مناصحت و با نفس مخالفت.[6]

ابوبكر كتاني گفت: ما دين خداي تعالي بر سه ركن يافتيم: بر حق، برعدل و بر صدق. حق بر جوارح است و عدل بر قلوب و صدق بر عقل. يعني حق جز به ظاهر نتوان ديد و عدل بر دل است و قسمت به عدل دل تواند كرد بحسب هر يكي و صدق به عقل تعلق دارد كه فردا از صدق سؤال كنند عاقلان را كنند.[7] عدل در لغت استقامت است و در شريعت عبارت است از استقامت بر طرق حق، به اجتناب از آنچه كه از نظر ديني ممنوع و نهي شده است.

عدل، نهادن هر چيزي به جاي خود است. [8] بقاي عالم منوط و متعلق به عدل است كه «بالعدل قامت السموات و الارض». و عدل دو نوع است يكي صوري و آن، آن است كه قوت عامله به آن تمام شود، چه نفس را دو قوه است عالمه و عامله. اما عالمه به عقل و خرد كامل گردد، و عامله به عدل و راستي تمام گردد و اين عدل امري است نسبي و صفتي اضافي كه در نهاد همه كس بايد باشد از پادشاه تا رعيت و از خاص تا عام. دوم معنوي و آن، آن است كه سالك در مقام قلب مستقيم شود.

در مثنوي عدل عبارت است از نهادنهر چيزي به جاي خود و همه كس بايد آن را دارا شود تا به راحتي زندگي كند و روي رستگاري بيند. و سالك هم بايد در طي طريقت با تمام وجود به عدل گرايد و از افراط و تفريط در امور خاصه قواي بشري خود بپرهيزد تا بتواند اين راه بي زنهار عشق را به سلامت بگذراند. مدار هستي بر عدل است. و گردش زمين و افلاك و آنچه در آن پديد مي‌آيد به ميزان عدل سنجيده شده است، رستگاري بشر نيز به مراعات اين قانون ازلي است تا جسما و روحا سالم ماند و رستگار گردد.[9]

خاك امين و هرچه در وي كاشتي بي خيانت جنس آن برداشتي

اين امانت زان امانت يافتست كافتاب عدل بر وي تافتست

معناي اعتدال

مفهوم قرآني و ديني عدل، اعتدال است،يعني ميانه‌روي و ميانه حال بودن درهر چيزي. نسفي گويد در مزاج‌ها بايد گفت: قريب به اعتدال، چون اعتدال حقيقي وجود ندارد. در شرح گلشن راز اعتدال را هم در ظاهر و هم در باطن از محسنات به حساب آورده و گفته است:[10]

ظهور نيكويي در اعتدالست عدالت جسم را اقصي الكمالست

كه چون ظهور نيكويي و حسن در اعتدال و حد وسط است، در فضايل و كمالات اخلاقي و مزاج طبيعي در عبادات و ايمان و همه چيز ديگر هم اعتدال حسن است. زيرا كه هرگاه كه انسان به فضايل ملكات مكارم اخلاق متحقق شد حسن و نيكويي در باطن و ظاهر او ظهور مي‌يابد، در باطن معرفت كه حسن نفس است و آرايش آن كه ايمان است پيدا مي‌آيد و در ظاهر عبادت و طاعت كه حسن بدن است و آرايش آن كه دين اسلام است ظاهر مي‌شود. پس هر آينه ظهور حسن و نيكويي ظاهر و باطن منوط به اعتدال باشد، عدالت جسم را اقصي الكمال است چو عدالت مساوات است و مساوات بي اعتبار وحدت صورت نمي‌بندد پس غايت كمال اجسام آن باشد كه اجزاي متباعده متضاده ايشان متقارب و متسالم شوند و ماده و صورت ايشان به واسطه تصغر و تماس متداخل گردند و تضاد كيفيات هر يك كسر و انكسار يابد و با هم متحد شوند و صورت وحداني به ظهور آيد و آن صورت وحداني عدالت است كه در مركب به صورت بسيطي پيدا آمده است.[11]

شجاع جان سوي تن وقت تعديل چو خورشيد زمين آيد به تمثيل[12]

چون ثمره و نتيجه اعتدال قرب و رحمت حضرت ربّ است.امام علي (ع) براي تأكيد در حفظ اعتدال در خطبه 127 مي‌فرمايد: بهترين مردم در مورد من گرده ميانه رو هستند، از آن‌ها جدا نشويد.«و خير الناس فيّ حالا النّمط الاوسط فالزموه» در حديثي از آن حضرت مي‌خوانيم كه فرمود: «الّا انّ خير شيعتي النّمط الاوسط اليهم يرجع الغالي و بهم يلحق التّالي» بهترين شيعيان من گروه معتدل و ميانه رو هستند، غلّو كننده بايد به سوي آن‌ها بازگردد و مقصر و عقب افتاده بايد به آن‌ها ملحق شود.[13]

ارسطو عدالت را اصل همه فضايل مي‌دانست و مي‌گفت كه هر يك از صفات بشري داراي سه مرحله است: افراط، تفريط، اعتدال.افراط كه تجاوز از حد است و تفريط كه نشانه عجز است هر دو نكوهيده هستند و اما اعتدال در هر صفت پسنديده است و فضيلت عبارت است از حفظ اعتدال و دوري از افراط و تفريط.[14]

معناي عدالت

عدالت يعني ميانه روي، انصاف. به نزد سالكان «عدل» بر دو ضرب است. يكي آن است كه در استطاعت بنده درآيد و يكي نه. اما آنچه در استطاعت بنده درآيد آن است كه بنده را فرمودند:« انّ الله يأمر بالعدل» (نحل/90 ) و «امر ربي بالقسط» (اعراف/29) و اين عدل نقيض جور است كه هر دو در توان بنده آيد. اما آنچه در استطاعت و توان بنده نيايد راست داشتن دل است در مهر و دوستي با همه خلق.

عدالت چون شعار ذات او شد ندارد ظلم از آن خلقش نكوشد

همه اخلاق نيكو از ميانه است كه از افراط و تفريطش كرانه است

ميانه چون صراط مستقيم است ز هر دو جانبش قعر حجيم است

كه عدل حد وسط و ميانه است در همه اوصاف.[15]

صورت عدالت ميزان و صراط بر صراط حق گذر با احتياط

انحراف از هر دو جانب دوزخ است اعتدال اندر وسط چون برزخ است

راه اوسط رو كه شد خيرالامور كي رسي در جنت و حور و قصور

مرحوم حاج شيخ عباس قمي در كتاب مقامات العليه في سعادت الابديه عدالت را اين گونه تعريف كرده است: عدالت افضل فضايل و اشرف كمالات است زيرا كه عدالت ملكه‌اي است حاصل در نفس انسان كه به سبب آن قادر مي‌شود بر تعديل جميع صفات و اعمال و جميع اخلاق فاضله مترتب بر عدالت مي‌شود.[16]

افلاطون ضمن بحث مفصل از عدالت، «عدالت اجتماعي» را در صورتي قابل تحقق مي‌داند كه «هر كس به كاري دست زند كه

[1] - هريسي تبريزي المسكن ، حسن ،غررالحكم و دررالكلم ، ج دوم، مترجم محمد علي انصاري ،صص 503- 477

[2]- نوربخش،جواد، فرهنگ اصطلاحات تصوف، ج8 ، ص 49

[3]- گوهرين،سيدصادق، شرح اصطلاحات تصوف ، ص79

[4]- عطارنيشابوري، شيخ فريدالدين، تذكره الاولياء، ، ص569

[5]- ميبدي،ابوالفضل رشيدالدين ،كشف الاسرارو عده الابرار،جزء 14، ص452

[6]-همان، ج 5، ص451

[7]- عطارنيشابوري، شيخ فريدالدين ،تذكره الاولياء، ص569

[8]- جلابي هجويري غزنوي، ابوالحسن علي بن عثمان، كشف المحجوب، تصحيح ژوكوفسكي، چاپ ششم، تهران، طهوري، 1378، ص 501

[9]- گوهرين،صادق، شرح اصطلاحات تصوف، ج8 ، ص 81

[10]- نسفي، عبدالعزيز محمد، انسان كامل، با كوشش ماريژان موله، تهران، طهوري، 1379، ص 265

[11]- لاهيجي،محمد فياض،مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز،ص474

[12]-همان،صص472-476

[13]- بحارالانوار، جلد 6، ص 178

[14]- جامي، عبدالرحمان بن احمد، نفحات الانس من حضرات القدس، تصحيح و مقدمه مهدي توحيدي پور،انتشارات علمي، 1375، ص 78

[15]- لاهيجي،محمد فياض،مفاتيح الاعجاز في شرح گلشن راز ، صص470-471

[16] - قمي،حاج شيخ عباس، مقامات العليه في سعادت الابديه(خلاصه معراج السعاده)، انتشارات ارشاد، 1362، ص25


مبلغ قابل پرداخت 19,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۹ دی ۱۳۹۷               تعداد بازدید : 258

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما