این متن شامل 38 صفحه می باشد
با پيشرفت تكنولوژيهاي مرتبط با كامپيوتر، نياز هر چه بيشتر به گسترش علم نرمافزاري نيز احساس ميشد كه با پيدايش متدولوژيهاي همانند SSADMو روش آبشاري (چيو 2000) آغاز شد. در ابتدا، اين روشها مناسب بود و جوابگوي نيازهاي آن زمان بودند ولي با افزايش دادهها و پيدايش مفاهيمي همچون شبكه، وب و غيره ديگر كارآيي لازم را جهت پيادهسازي و هدايت پروژههاي نرمافزاري نداشتند. پس مفاهيم برنامهنويسي شيءگرا پا به عرصه وجود گذاشتند و در سال 1991 بطور جدي مورد مطالعه و بحث قرار گرفتند.
استفاده از اين روشها و متدهاي برنامهنويسي، قدرت و انعطاف بسياري را به برنامهها داد و شركتهاي نرمافزاري توانستند با كاهش هزينهها و بهينهسازي كدهاي خود، نرمافزارهاي قويتري را به بازار عرضه كنند ولي اين روش جديد نيز نياز به مديريت و يكپارچگي داشت. پس روشها و متدولوژيهاي جديدي مطرح شد كه شامل Booch، OMT، OSE و ... ميباشند. در سال 2000 شركت Rational روشي را تحت عنوان RUP مطرح ساخت (گروه كاسميك 2003ب) كه بعد از روش MSF شركت مايكروسافت به دنياي نرمافزار عرضه شد و امروزه از طرفداران بسياري برخوردار است.
فرايند يكپارچه Rational در اصل يك متدولوژي است كه در جهت كنترل و انجام پروژههاي نرمافزاري در نظر گرفته شده است. در اصل اين چارچوبي در جهت انجام صحيح و موفق پروژههاي نرمافزاري ميباشد كه كليه مراحل انجام يك پروژه كه با معماري و آناليز سازمان شروع شده و به تست نرمافزار و ارائه Gold Release ختم ميشود را در بر ميگيرد (گروه كاسميك 2003 الف).
همچنین این فرآیند یک روش نظاممند برای تخصیص کارها و مسئولیتها در یک تیم توسعه نرمافزار ارائه میدهد و هدف آن تولید نرمافزار بصورت بهینه و با کیفیت بالاست که بتواند نیازهای کارفرما را تحت یک برنامه زمانی مشخص و با بودجه قابل پیشبینی برآورده سازد.
RUP بهرهوری تیم تولید نرمافزار را با فراهم نمودن دسترسی تمام افراد تیم به یک پایگاه دانش سهلالوصول به همراه راهنماها، الگوها و ابزارهای کمکی برای همه فعالیتهای حیاتی توسعه، افزایش میدهد. از آنجا که تمام افراد به منابع یکسانی دسترسی دارند، لذا دید مشترکی برای توسعه نرمافزار برخوردار هستند.
RUP امکان استفاده موثرتری از زبان یکپارچه مدلسازی (UML) را فراهم میسازد (دقت شود که در عین حال RUP و UML کاملاً مستقل از یکدیگر هستند و نباید آنها را با هم یکی فرض کنیم). به کمک تکنیک های RUPبخشهای عمدهای از فرآیند تولید نرمافزار به طور خودکار انجام شده و همچنین استفاده از مدلهای تولید شده در فرآیندهای گذشته در پروژههای جاری به سادگی امکانپذیر است.
این فرآیند با موقعیتهای مختلف تطبیق یافته و برای سازمانهای بزرگ یا حتی کوچک تولید و توسعه نرمافزار قابل استفاده است.
RUP کلیه مراحل انجام یک پروژه شامل تحلیل سیستم، برنامهریزی، بررسی ریسکها، تولید و تست نرمافزار را در بر میگیرد و چهارچوبی در جهت انجام صحیح و موفق پروژههای نرم افزاری فراهم میسازد.
چرا RUP را يک فرايند يکپارچه ميگويند؟ به سه علت RUP را يكپارچه مينامند:
شكل 1 ساختار اصلي RUP را مشخص ميكند. اگر در بعد زمان به آن نگاه كنيم شامل 4 فاز ميباشد و اگر در هر لحظه به آن نگاه كنيم شامل 9 قالب خواهد بود.
شکل 1. ساختار اصلي RUP
فازهای RUP
در RUP كل فرآيند توليد نرمافزار به چهار فازاصلي تقسيم ميشود، كه هر فاز ميتواند شامل يك يا چند تكرار باشد. هر فاز شاملمسيري استكه بين دو گردنه (milestone) قرار دارد. اين چهار فاز عبارتند از:
آغاز (inception)
جزييات (elaboration)
ساخت (construction)
انتقال (transition)
فازآغازین (Inception)
پایه پروژه و ابعاد آن در این مرحله مشخص میشوند. در این مرحله پروژه به طور کلی بررسی شده و هزینه و درآمد ناشی از آن محاسبه میگردد. در این مرحله برداشتی اجمالی از ابعاد پروژه بدست میآید. در انتهای این مرحله تصمیم برای انجام یا عدم انجام پروژه اتخاذ خواهد شد و تعهد لازم از کارفرما تهیه میشود.
هدف اصلی این فاز دستیابی بهتوافق میان كلیهی ذینفعان بر روی اهداف چرخهی حیات پروژه است. فاز Inception بهدلیل تلاشهای تولید و توسعه جدید به صورت پایهای اهمیت فراوانی دارد كه در آنریسكهای نیازسنجی و تجاری مهمی وجود دارد كه باید پیش از اینكه اجرای پروژه موردتوجه قرار گیرد، بررسی شوند. برای پروژههایی كه بر توسعه سیستم موجود متمركزند،فاز Inception كوتاه تر است، با این حال این فاز برای حصول اطمینان از اینكه پروژهارزش انجام دادن دارد و امكانپذیر نیز هست، انجام میشود.
در اين فاز مدل تجاري سيستم رسم و دورنماي پروژه ترسيمميشود. براي اين كار بايد همهي موجوديتهايي كه سيستم با آنها تعامل دارد(بازيگران)شناخته شوند ونحوه تعاملشان با سيستم مشخص گردد.
مبلغ قابل پرداخت 20,000 تومان
برچسب های مهم