این متن شامل 30 صفحه می باشد
دانش، دارايي واقعي سازماني است كه براساس اصول بازار آزاد فعاليت ميكند و بر يكپارچگي در بخشها و اصول خود تأكيد دارد. چون مديريت دانش1 با ابزارهاي فني و ارزشهاي انساني چندگانه سر و كار دارد ميتواند نشان دهد كه چگونه سازمانهاي آموزشي، سازمانهاي هوشمند، و اصولاً مديريت سازماني ميتوانند فرآيندهاي خود را از طريق استفاده از يك رهيافت «دانشمدار» مجدداً طراحي نمايند. عوامل هوشمند (ارزشهاي انساني) و ابزارهاي فني قادر هستند مبنايي براي كارآيي بلندمدت سازمانيِ دستگاههايي كه ميخواهند مديريت دانش را نهادينه سازند، فراهم كنند. مديريت دانش بصورت روزافزون سودمندتر ميگردد، زيرا مديريت ارزش، سيستمهاي هوشمند و عوامل هوشمند را مدنظر قرار ميدهد (ولدريج و جنين، 1995).
در خلال دهه گذشته، اين آگاهي روزافزون حاصل گرديده كه سازمانها بايد سرمايه معنوي و ابزارهاي فني خود را كه در قلمرو اطلاعات قرار دارند به درستي مديريت نمايند، يعني اينكه افراد و سيستمهاي اطلاعاتي، به صورت كارا، به كار گرفته شوند. بر طبق بعضي از اظهارنظرها (استوارت، 1997؛ ويگ، 1997)، مديريت دانش به عنوان يك متدولوژي براي توليد، حفظ، و بهرهبرداري از تمام امكانات مجموعه عظيمي از دانش است كه هر سازماني در فعاليتهاي روزانه خود از آنها سود ميجويد. ديدگاه ديگري وجود دارد كه مديريت دانش را به عنوان مجموعهاي از فرآيندها توصيف ميكند كه از توليد، توزيع، و بهرهبرداري از دانش بين عوامل مرتبط هوشمند و ابزارهاي فني، چون تكنولوژي اطلاعات2 و سيستمهاي حمايت از تصميمگيري3، حمايت مينمايد (ليبوتيس و ولكاكس، 1997). بعضي سازمانها، علاقه زيادي به اجراي فرايندها و فنون مديريت دانش نشان ميدهند و حتي شروع به گزينش مديريت دانش به عنوان بخشي از استراتژي حرفه خود كردهاند. با توجه به نياز به افزودن علاقه مديران، اين مقاله معتقد است كه مجموعهاي از عوامل به نحو چشمگيري براي تبيين رابطه بين كارايي مديريت دانش، عوامل هوشمند، و منابع فني سودمند ميباشند. بايد بر روابط عملياتي تأكيد گردد، زيرا باعث تقويت مديريت دانش ميگردد. اين مقاله سعي دارد كه مدل مفهومي براي كارايي مديريت دانش و يك چارچوب براي نقشهاي عوامل هوشمند و ابزارهاي فني در مدل مفهومي مديريت دانش، ارائه دهد. در نهايت بعضي از نقطه نظرات و مسائل مديريتي نيز ارائه خواهد شد.
ارتقاي دانش از طريق ابزارهاي فني
ابزارهاي متنوعي وجود دارند كه ميتوان از آنها براي ايجاد ارتباطات آموزشي يا يادگيري، مدلهاي توصيفي، و همچنين كنترل مديريت دانش استفاده كنيم. ابزارهاي يادگيري جديدي در حال ظهور هستند كه ابعاد فني بر قابليتهاي فكري انسان ارائه ميكنند، به اين معني كه مكانيسمي براي ايجاد سيستمهاي پايدار مديريت دانش ارائه ميكنند. با اين ابزارهاي جديد، بخشي از دانش ميتواند در يك برنامه نرمافزاري تجسم پيدا نموده و براي عوامل هوشمندي كه در قسمتهاي مختلف سازمان قرار دارند، دسترسپذير گردند. ايجاد چنين سيستمي مستلزم آن است كه دانش دسترسپذير، قابل درك و همچنين قابل ذخيره توسط افراد هوشمند باشد. در سالهاي گذشته پيشرفتهاي مهمي در تكنولوژي اطلاعات رخ داده است كه قابليتهاي جديدي براي فرايند مديريت دانش داشتهاند. به عنوان مثال، واسطههاي پيشرفته كامپيوتري، ظرفيت بيشتر ذخيره، پيشرفت در رهيافتهاي مهندسي دانش، سيستمهاي تقويت تصميمگيري و سيستمهاي حمايت از تصميمگيريهايي كه به وسيله كامپيوتر حمايت ميگردند كمكهاي سودمندي نمودهاند. ظهور سيستمهاي حمايت عملكرد4 يكي از مهمترين اين رهاوردها ميباشد (گري، 1991).
تعداد زياد كامپيوترهاي شخصي و شبكههاي ارتباطي به سازمانها اين اجازه را داده كه دانش جديد را به دست آورده و يا حفظ نموده و آن را در راستاي نيل به موقعيتهاي رقابتي برتر مورد استفاده قرار دهند (حلال و اسميت، 1998؛ تاپ اسكاپ، 1996).
با استفاده از يك شبكه كامپيوتري، حتي مديراني كه در نقاط مختلف جغرافيايي قرار دارند، اما داراي اهداف مشترك هستند، ميتوانند ضمن تبادل افكار، از تلاشهاي مبتكرانه يكديگر سود برده و يا آنها را با هم درآميزند، و اين فرايندي است كه سدهاي مكاني و زماني را شكسته است. اين شبكه كه شامل سيستمهاي دانش و عوامل هوشمند و كامپيوتر ميباشد، با كمك همديگر ميتوانند به اشاعه داده، اطلاعات، و دانش كمك نمايند. در قسمت بعدي، تكنولوژي اطلاعات و سيستمهاي حمايت از تصميمات استراتژيك5 به عنوان ابزار فني عمده مورد بحث قرار خواهند گرفت.
تكنولوژي اطلاعات
الگوهاي كار مديريتي با رواج تكنولوژيهاي ارتباطي جديد تحت تأثير قرار گرفتند و قدرت دانش، امروزه، اساساً به عنوان يك دارايي سازماني محسوب ميگردد. تكنولوژيهاي اطلاعاتي و ارتباطي ذاتاً مكانيسمهايي قدرتمند (توانمند) در انتقال اطلاعات هستند و اين امر باعث ميگردد كه راههاي بهدست آوردن دانش ممكن گردد. تكنولوژي اطلاعات تأثير بسيار زيادي در توسعه صنعتي داشته است. به عنوان مثال، تكنولوژي اطلاعات مسئول اتوماسيون وظايف معمولي و هماهنگي فعاليتهاي زيادي از طريق ارتباطات بهتر ميباشد. در بسياري از سازمانها ضروري است كه سيستمهاي كامپيوتري جامع، بانكهاي اطلاعاتي مرتبط، و كاربردهاي آنها را براي تحليل و فهم فرايندهاي اصلي تجاري آنها مدنظر قرار دهيم. سيستمهاي كامپيوتري اساساً در فعاليتهاي انساني مشاركت ميكنند و به صورت خودكار، فرايندهاي متنوعي را تحت كنترل دارند. اصطلاحات مندرج در اين سيستمها، همچنين براي اندازهگيري و نظارت براي كسب اطمينان از حصول به كيفيت بهتر و كنترل هزينه، سودمند ميباشند. در حقيقت، تكنولوژي اطلاعات به طور روزافزون با تمام انواع ماشينآلات توليدي و با عملكردهاي اداري از طريق سيستمهاي پردازش دادهها مرتبط ميباشد و تمام اين سيستمها با تجهيزات انتقال دادهها به هم وصل هستند. به عنوان مثال، در حوزه حسابداري هزينه، استفاده از كامپيوتر، دانش بهتري درخصوص عوامل مؤثر بر مصرف مواد اوليه به دست ميدهد، و دستورالعملهاي جديد براي مديريت توليد ميتواند ارائه گردد. به ويژه، به نظر ميرسد كه بعضي از سازمانها به طور مناسبي از پتانسيلهاي گسترده تكنولوژي اطلاعات بهرهبرداري كردهاند، و اين ناشي از رويكرد سيستمها به فرايند و طراحي محصول ميباشد. به علاوه امكان استفاده از مزاياي مديريتي بهتر از جريان روبه افزايش افقي اطلاعات در داخل و همچنين بين تهيهكنندگان و مشتريان ميسر شده است. امروزه، تكنولوژي اطلاعات براي كنترل گردآوري دانش وتوسعه آن به كار ميرود. تكنولوژي اطلاعات، نشر و تمركز دانش را امكانپذير ساخته و مديران سطوح بالا را قادر ساخته كه اطلاعات را با سرعت و دقت بيشتري به دست آورند، و از سوي ديگر همچنين به مديران سطوح مياني امكان داده تا آگاهتر باشند و تصميماتي بهنگام اتخاذ نمايند. زيرساختهاي موجود تكنولوژي اطلاعات از معماري مديريت دانش حمايت مينمايند. در حقيقت زيرساختهاي تكنولوژي اطلاعات باعث ميشوند كه
مبلغ قابل پرداخت 23,000 تومان
برچسب های مهم