محل لوگو

فرهنگ و دموكراسي


این متن شامل 65 صفحه می باشد 

 

هرگاه كه بشر جامعه اي تشكيل داده، فرهنگ نيز به وجود آمده. فرهنگ سازه اي است اجتماعي، چنان پيچ در پيچ و چند بعدي كه ارائه تعريفي جامع از آن دشوار است. سبكهاي ادبي – هنري يك جامعة تشكيل دهنده بخشي از فرهنگ آن جامعه است. همچنين در يك جامعه، پيدايش فرهنگ سياسي، مركب از رفتار و عقايدي كه زندگي اجتماعي را شكل مي بخشد و مردم نگرشهايي را در مورد چگونگي ادارة جامعه ايجاد مي كند، نيز محتمل است. از آنجايي كه در غرب معني و مفهوم فرهنگ بيشتر فرهنگ مادي تلقي مي گردد، بنابراين براي واژة فرهنگ تعاريف بسيار گوناگوني وجود دارد. به طور مثال فرهنگ گاهي به عنوان يك كمك كننده در زندگي انسان و عامل پذيرفته شدن به طرد او از جامعه و گروه مي باشد. گاهي به عنوان عاملي ميان فرد يا محيط پيرامون وي رابطه برقرار مي كند و شناختي از محيط به انسان مي دهد.

فرهنگ آن جنبه از زندگي است كه ميان فرد و محيط پيرامون رابطه برقرار مي سازد و اين امكان را براي فرد فراهم مي كند تا در بارة پديده هاي محيط اطراف خود شناخت پيدا كرده و آنها را ارزيابي نموده و به نحوي بروي آن پديده ها و يافته ها كار كند تا به نتيجه مطلوب برسد.

فرهنگ از مرز ايدئولوژي فراتر رفته و در واقع خميرماية هويت بخش افراد يك جامعه است. آگاهي از وجود زبان، نژاد، پيشينه، مذهب، عادات، رسوم، نهادها، و يك موطن واحد و مشترك ايجادگر يك فرهنگ مستقل است.

همانطور كه مستحضريد فرهنگها سطوح مختلفي دارند، مانند فرهنگ روستايي، شهري، ملي و يا فرهنگهاي خانوادگي، قومي يا قبيله اي و يا نژادي.

معمولاً هويت فرهنگ به يك ملت يا كشور محدود نمي شود. تمدن گسترده ترين سازه هويت فرهنگي است كه در ساية آن، انسانهاي مختلف به مجموعه رسوم و سنن زيباشناختي، فلسفي و تاريخي و اجتماعي كه تقريباً از ديگر رسوم متمايز است احساس تعلق مي كند.

در دنياي معاصر تمدنهاي بارز و مشخصي وجود دارند كه عبارتند از تمدن اسلامي، غربي، هندي و چيني.

در اين جزوه ضمن پرداختن به فرهنگ سعي شده ضمن تعريف، دموكراسي مقابل آنها را نيز به صورت مختصر و مجمل بيان نمائيم.

بر همين اساس ابتدا تعريفي از دموكراسي ارائه مي شود و قبل از آن پرداختن به اين موضوع را لازم مي دانم كه افراد و نخبگان، انديشمندان و صاحب نظران هر يك تعريف خاص خود را از دموكراسي دارند كه بيشتر متأثر از تأثيرات محيطي، جغرافيايي، تاريخي و فرهنگ آنهاست، و لذا اگرچه همة انديشمندان بزرگ اصول اوليه دموكراسي را به رسميت شناخته اند و به آن معتقدند ولي هركدام با توجه به موارد فوق تعاريف خاص خود را ارائه مي دهند. مثلاً آقاي دكتر عليرضا پارسا در مقاله مفصلي كه به پيوند ناگسستني دموكراسي و حقوق بشر دارد، دموكراسي را استوار بر دو اصل: كنترل مردم به تصميمات مجلس، و برابري در اعمال اين كنترل[1] مي داند و بقيه موارد و حتي اصول دموكراسي را براي تحقق اين دو پايه استوار مي داند.

البته اين صرفاً برداشت و تصور ايشان از دموكراسي است و هركس ديگري مي تواند اصول و پايه هاي ديگر براي دموكراسي معرفي نمايد. در هر صورت آنچه مسلم است اين است كه، مفهوم دموكراسي براي اكثريت افراد جامعه بشري پذيرفته است و هر جامعه اي سعي دارد به وسيلة نخبگان و روشنفكران خود، براي جامعه و فرهنگ خودش و همخوان و همساز نمايد. اگر مشابهاتي در بين فرهنگ، مذهب، باورهاي اجتماعي و ... آنها وجود دارد، با تكامل و تطبيق آنها با دموكراسي، سعي در بومي كردن، مفهوم آن مي نمايد و در غيراينصورت دموكراسي را به عنوان ضرورتي اجتناب‌ناپذير كه براي تمام جوامع بشري وجود داشته و خواهد داشت به جامعة خواستار آن عرضه مي دارد.

 

1-تعريف فرهنگ

به طور كلي فرهنگ عبارتست از مجموعه آداب و رسوم و اخلاقيات، اعتقادات و ارزشهايي كه از طريق جامعه پذيري از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود. ارزشهايي كه مفاهيم تفهيم يافته اي از اهداف

[1]-پارسا، عليرضا، فصلنامة سياسي، اقتصادي. شماره اول و دوم، مهر و آبان 1372


مبلغ قابل پرداخت 20,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۹               تعداد بازدید : 164

برچسب های مهم

دیدگاه های کاربران (0)

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما